لکا صبح به محل کار خود می رود و پسرش آنتونی را دعوت می کند تا در صورت شروع ناگهانی باران ، چتر بیاورد. اما پسر لبیکی به درخواست مادر نداد ، درخواست را فراموش کرد و تلفن را خاموش کرد تا تمام روز آرام روی کنسول بنشیند. اما به طرف عصر ، از در شیشه ای سایه مادرش ، کاملاً خیس ، به رنگ پیراهن نازک و شلوار جین روشن ایستاده بود. شخص دوید تا لیا را خیس کرد. رفتار بد سدریک را فراموش کرد دانلود عکس فیلم سکسی و سریع وارد حموم شد. اما با بی دقتی ، فراموش كردن در بستن ، همه این صحنه های زیبا در چشمان پسر ظاهر شد و او به چیزی جز اینكه شلوار خود را درآورد و سرویس مادرش را در دهان او بگذارد ، نمی اندیشد. سپس او سخت لعنتی کرد و سرانجام مایع منی زیادی را به صورت کاملا بالغ ریخت.